جزوات ،مطالب و سوالات دوره ابتدایی

ارائه فراگیر مطالب درسی دوره ابتدائی

جزوات ،مطالب و سوالات دوره ابتدایی

ارائه فراگیر مطالب درسی دوره ابتدائی

گیتی مسکنه
کارشناس آموزش ابتدایی
چندین سال سابقه اجرایی آموزش در مدارس استان کرمانشاه

بایگانی
آخرین مطالب

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

برخی  از وا ژ ها  در زبان فارسی به  دو  شکل نوشته و  خوانده  می شود. ؛ بی آنکه در معنای آنها  تغییری  ایجاد شود.  در هنگام  نوشتن  این  کلمات  لازم  است به تلفظ  واژه و املای  درست آن دقت و توجه  کافی   داشت. مانند : " هوشیار، هشیار ".

  • گیتی مسکنه

برای انتقال پیام  به شنونده  یا  خواننده  از جمله استفاده  می کنیم آن بخش  از جمله که  در باره انجام  عمل، رویداد  یا ایجاد حالت، اطلاعاتی  به  ما می‌دهد فعل " جمله " است. فعل  اصلی ترین بخش  جمله و محور  معنایی  آن  است. معنی  هرفعل  تعیین  می کند که  چند  بخش دیگر باید در جمله  ظاهر شوند. برخی از فعل ها  مانند  " رفت " تنها با  گرفتن  نهاد کامل می شوند بعضی  دیگر مانند  فعل " خواند " علاوه بر نهاد به  مفعول  هم نیاز دارد تا جمله  کاملی را تشکیل  دهند؛ گروهی  دیگر از  فعل  مانند "خرید " علاوه بر نهاد و مفعول  متمم  هم می گیرند تا معنی  کاملتری  را به شنونده انتقال دهند.

  • گیتی مسکنه

سیاه  کوچک
کلاغ را چگونه  می‌بینی؟ صدایشان را  چگونه  می‌شنوی؟ کلاغ  زیباتر  است  یا  بلبل؟ آواز کدامشان  دلنشین  تر است؟
...کلاغ  خودش  را دوست نداشت و بودنش را. از کائنات گله داشت. فکر می کرد ، در دایره  قسمت، نازیبا یی سهم  اوست. اوغمگینانه  گفت " کاش خداوند این لکه  سیاه را از هستی  می زدود! ".
خداگفت" سیاه  کوچکم، صدایت ترنمی  است  که هر گوشی زیبایی آن را درک  نمی کند. فرشته ها  با  صدای  تو  به  وجد  می آیند. بخوان، فرشته ها  منتظرند ".
کلاغ،هیچ نگفت.نیم نگاهی  به آسمان  انداخت. درصفحه  آبی  آسمان، ابرهای سیاه، ابرهای سفید،دوشادوش  هم در  حرکت  بودند. خورشید هم بود؛ با لباسی  خوشرنگ؛ گاهی  روی صفحه ی  آبی، گاهی پشت  لکه  سیاهی.
خدا  گفت:"سیاه، چونان مرکب که زیبایی را  با آن  می‌نویسند زیباییت  را بنویس؛ زیرا  اگر  تو نباشی، جهان من  چیزی کم دارد. خودت را از آسمان من دریغ  نکن ".
کلاغ، خواند. این بار اماعاشقانه ترین آواز را. با  آوازش جهان  زیبا شد.آسمان لبخند زد وابرهای سیاه وسفید از  شوق  گریستند.
هر قاصدکی  یک پیامبر  است.

  • گیتی مسکنه

یکی بود یکی  نبود .اگر هم بود ، کسی نبود. یک نفر بود  که چندین  و چند سال  پیش به  دنیا  آمده  بود ومامان وباباش اسمشو  گذاشته بودن "میرزا " بچه که بود توی خونه صداش  می کردن "رامین "مدرسه  که  رفت، بابا ش  دید که  این  نور چشمی خیلی  تنبله، اسمشو  گذاشت " شازده "درسش  که  تموم  شد، چون کار گیرش  نیومد ناچار  اسمشو  گذاشت "مهندس"
الغرض، شازده  رامین  مهندس، بزرگ  شد  وصاحب  دو تا  پسر  کاکل  زری  شد.اولی در ماه  مرداد  به  دنیا اومد، اسمشو گذاشتن  " بهمن " دومی  در ماه شعبان  به دنیا اومد،اسمشو  گذاشتن "رجب " بهمن به  مادرش  رفته  بود  ورجب  به  پدرش. ...
یک قصه  قدیمی
افکار  وگفتارمان را  بنویسیم.

  • گیتی مسکنه